این پست چه اسمی باید داشته باشه؟

   تموم شد!...

   ببینم،من همین چند روز پیش نیومدم و درمورد اولین روز مدرسه نوشتم؟؟؟هنوز یک هفته نیست که از سفر برگشتم!سفر تنهایی...!واسه همه این همه زود گذشت؟

   این آخرین روز بود.آخرین امتحان...چقد تو این امتحانا کچل شدم!چقد بعضی دبیرا رو هنوز دوس ندارم!!

   بازم آخر سال و گیر کردن بین دوراهی...بمونیم...بریم...؟

   آشنا شدن با آدمای جدید...یک آدم خوب...بی نهایت خوب...مسخرشو درآورده اونقد که خوبه!

   برنامه هام واسه تابستون...!!!امسال دیگه عملی میشن!

   جمله ی همیشه نصفه مونده ی خداحافظی:خوشحال شدم...

   کاش از بعضی چیزا مطمئن بودم...بعضی چیزا که اگه ازشون اطمینان نداشته باشم،آزارم میدن...و مثل همیشه این آزارو تحمل می کنم...با این که می تونم نکنم!شایدم نتونم!

   سال بعد...امتحان نهایی...اوه...پروردگارا!خب...قراره به آینده فک نکنم!

   حرفام مونده.بین امتحانا چندان وقت واسه حرف زدن نداشتم.الانم که حرفام نیست!نمی دونم کجاست!...

 

  پی نوشت:الان ساعت سه نصفه شبه که دارم این پی نوشتو اضافه می کنم.شب بیداری از همین اولین شب شروع میشه! :)))

  جوون مرگ در اولین شب شدم...



نظرات شما عزیزان:

GoldenStar
ساعت7:44---21 مرداد 1393

پاسخ:؟!


sadaf
ساعت14:40---9 تير 1393
سلام!
چقد گاهی وقتی ادم بعضی چیزا رو چیز میز میکنه
وضعش یکم چیز تر میشه
:d
پاسخ:ها؟!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 22 خرداد 1393 | 1:34 | نویسنده : roshanak |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.